عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
+14
top_star
maziarr
armin
dokhtarak
naz_suny1
Mortezax2001
S_AMA_N
ID_-_BUDDY
KoolDisc
Gombalama
pErsAd
pshakiba
hadibabo
Kami
18 posters
تالار گفتمان برو بچ :: عکس :: عکس متفرقه
Page 11 of 11
Page 11 of 11 • 1, 2, 3 ... 9, 10, 11
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
گرفت عاقبت این عشق را خدا از من
بگو به دست كه بسپارمت جدا از من؟!
چه بی پناه گرفت و چه تلخم، چقدر تاریك است
جهان كه بی تو به پایان خویش نزدیك است!
هجوم وحشی این گریه های بی تدبیر
صدای خنده این سرنوشت زشت حقیر
سوال های همه ، دردهای پنهانی...
غمش به گوش دلت می رسد ، نمی دانی!
من از تمام جهان شاكیم ! تو را بردند
سر خوشی من و عشقمان چه آوردند!
به باد رفت همه آرزوی من با تو
چقدر فاصله بیداد می كند تا تو...
بگو مقصر این بازی پر از غم كیست؟
دلیل خامشی سوسوی چراغم كیست؟
كجای قصه به این سرنوشت برخورده؟
چه كس برای حسادت به عشقمان مرده؟
كدام آه گرفت اینچنین مرا از تو ؟
خدا چه كرد كه اكنون شدم جدا از تو؟
كدام دست چنین بسته آن دهانت را
كه وقت دور شدن نشنوم « بمانت » را
هوا پس است ، تو رفتی و ابرها بیدار!
نگاه ماه گرفته ، تن خدا تبدار !
هوا پس است ، تو رفتی بهار را بردی
تمام سال شده سردی دی و تكرار
چه روزگار غریبی بدون تو دارم
تمام حادثه ها بر سرم شده آوار!
بدان كه خاطره هایت به یاد خواهد ماند
و دستهای تو كه دور گردنم انگار...
طناب دار ، گلویی كه بی تو بغض آلود
صدای گریه ی عشقی كه تا تو بودی ، بود!
تو ناامید شدی زندگی برایت مرد
تمام معنی دلبستگی برایت مرد
تو نا امید شدی آسمانم ابری شد
نگاه تو كه گرفت، این جهانم ابری شد
دلت اسیر غم روزگار شد برگشت
و فصلهای خدا بی بهار شد ، برگشت
نه سیب سرخ ، نه گندم به جرم عشق انگار
ببین كه رانده شدم از بهشت تو اینبار!
به التماس ببین این نگاه آخر را
نگاه كن دل بی تو –پرنده بی پر را-
تو را به دست فراموشی ات نخواهم داد
امید زنده ! به خاموشی ات نخواهم داد
تو می روی و منم سایه ای كه پشت سرت
مدام با تو قدم می زند به دوروبرت
نرو اجازه نده درد مرهمم باشد
زمان بیاید و درمان ماتمم باشد
نرو كه بی تو خوشی مثل درد می ماند
به روی هر تپشم «بازگرد!»می ماند
نفس نفس نفسم نام تو به لب دارد
بیا ببین كه تن عاشق تو تب دارد
بگو به دست كه بسپارمت جدا از من؟!
چه بی پناه گرفت و چه تلخم، چقدر تاریك است
جهان كه بی تو به پایان خویش نزدیك است!
هجوم وحشی این گریه های بی تدبیر
صدای خنده این سرنوشت زشت حقیر
سوال های همه ، دردهای پنهانی...
غمش به گوش دلت می رسد ، نمی دانی!
من از تمام جهان شاكیم ! تو را بردند
سر خوشی من و عشقمان چه آوردند!
به باد رفت همه آرزوی من با تو
چقدر فاصله بیداد می كند تا تو...
بگو مقصر این بازی پر از غم كیست؟
دلیل خامشی سوسوی چراغم كیست؟
كجای قصه به این سرنوشت برخورده؟
چه كس برای حسادت به عشقمان مرده؟
كدام آه گرفت اینچنین مرا از تو ؟
خدا چه كرد كه اكنون شدم جدا از تو؟
كدام دست چنین بسته آن دهانت را
كه وقت دور شدن نشنوم « بمانت » را
هوا پس است ، تو رفتی و ابرها بیدار!
نگاه ماه گرفته ، تن خدا تبدار !
هوا پس است ، تو رفتی بهار را بردی
تمام سال شده سردی دی و تكرار
چه روزگار غریبی بدون تو دارم
تمام حادثه ها بر سرم شده آوار!
بدان كه خاطره هایت به یاد خواهد ماند
و دستهای تو كه دور گردنم انگار...
طناب دار ، گلویی كه بی تو بغض آلود
صدای گریه ی عشقی كه تا تو بودی ، بود!
تو ناامید شدی زندگی برایت مرد
تمام معنی دلبستگی برایت مرد
تو نا امید شدی آسمانم ابری شد
نگاه تو كه گرفت، این جهانم ابری شد
دلت اسیر غم روزگار شد برگشت
و فصلهای خدا بی بهار شد ، برگشت
نه سیب سرخ ، نه گندم به جرم عشق انگار
ببین كه رانده شدم از بهشت تو اینبار!
به التماس ببین این نگاه آخر را
نگاه كن دل بی تو –پرنده بی پر را-
تو را به دست فراموشی ات نخواهم داد
امید زنده ! به خاموشی ات نخواهم داد
تو می روی و منم سایه ای كه پشت سرت
مدام با تو قدم می زند به دوروبرت
نرو اجازه نده درد مرهمم باشد
زمان بیاید و درمان ماتمم باشد
نرو كه بی تو خوشی مثل درد می ماند
به روی هر تپشم «بازگرد!»می ماند
نفس نفس نفسم نام تو به لب دارد
بیا ببین كه تن عاشق تو تب دارد
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
ey aghaaa...hadibabo wrote:
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
بی تو هر شب اشك من از دیده می بارد
در سكوتی تلخ
دست سردم
گرمی دست تو را احساس می دارد
در حباب اشك
دیدگانم لحظه دیدار می بیند
آتشین لبهایم
از باغ لبانت بوسه می چیند
مژه بر هم می زنم ، افسوس
بار دیگر خواب می بینم
بر حریر آرزوها
می نویسم :
عشق من برگرد
بی تو از دنیا گریزانم
بی تو از اندوه می میرم
در سكوتی تلخ
دست سردم
گرمی دست تو را احساس می دارد
در حباب اشك
دیدگانم لحظه دیدار می بیند
آتشین لبهایم
از باغ لبانت بوسه می چیند
مژه بر هم می زنم ، افسوس
بار دیگر خواب می بینم
بر حریر آرزوها
می نویسم :
عشق من برگرد
بی تو از دنیا گریزانم
بی تو از اندوه می میرم
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
سهم من از گردش دور زمان شادی نبود
بار سنگینی ز ناکامی و غمها مانده است
کاش بودی و میدیدی چه دردی میکشم
ای طبیب من ؛ مریضت بی مداوا مانده است
بار سنگینی ز ناکامی و غمها مانده است
کاش بودی و میدیدی چه دردی میکشم
ای طبیب من ؛ مریضت بی مداوا مانده است
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
توي اين دنياي بي حاصل بودن
با همه شکستگي هاي دل من
با همه تلخي قصه تو و من
من که حيفم مياد از گلايه کردن
ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون کسي که اهل سوداست
کسي که لحظه به لحظه رنگ دنياست
من ساده به خيالم از خود ماست
سهم من از تو چه بوده غير آزار
تويي که دنيا برات شده يه بازار
من تورو به چشم ياري ديده بودم
تو منو اما به چشم يه خريدار
ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون کسي که اهل سوداست
تورو بايد مي شناختم
که هزارتا چهره داشتي
روي احساس دل من داشتي قيمت مي ذاشتي
تو نتونستي بفهمي که وفا خريدني نيست
چيني شکسته دل ديگه پيوند شدني نيست
با همه شکستگي هاي دل من
با همه تلخي قصه تو و من
من که حيفم مياد از گلايه کردن
ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون کسي که اهل سوداست
کسي که لحظه به لحظه رنگ دنياست
من ساده به خيالم از خود ماست
سهم من از تو چه بوده غير آزار
تويي که دنيا برات شده يه بازار
من تورو به چشم ياري ديده بودم
تو منو اما به چشم يه خريدار
ارزش گلايه من بيش از اينهاست
نه براي اون کسي که اهل سوداست
تورو بايد مي شناختم
که هزارتا چهره داشتي
روي احساس دل من داشتي قيمت مي ذاشتي
تو نتونستي بفهمي که وفا خريدني نيست
چيني شکسته دل ديگه پيوند شدني نيست
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
گاه و بیگاه خسته میشوم از انتظار,
از نبودنهایت آنگاه که باید باشی
از خیال پردازی هایم تا مرز ِ جنون
از دیدن ِ گامهای خیالیت که با چشمان ِ همیشه منتظرم حک میکنم
بر جادۀ منتهی شده به کلبـۀ قحطی زده از عشقم!
گامهایی که
اگر بیایند
اگر بمانند
اگر از آن ِ" تو" باشند
بر چشمان بی فروغم جای دارند.......
آه !که براستی
اگر بیایی
اگر بمانی
اگر "تو"باشی
قلب ِ خستۀ من ,لبریز از عشق و امید خواهد شد
اگر که "تو" باشی
عشق بی دریغم پیشکش ِ حضورت خواهد شد
.........
انتظارت را دوست دارم
که شاید
که روزی
تو باشی
از نبودنهایت آنگاه که باید باشی
از خیال پردازی هایم تا مرز ِ جنون
از دیدن ِ گامهای خیالیت که با چشمان ِ همیشه منتظرم حک میکنم
بر جادۀ منتهی شده به کلبـۀ قحطی زده از عشقم!
گامهایی که
اگر بیایند
اگر بمانند
اگر از آن ِ" تو" باشند
بر چشمان بی فروغم جای دارند.......
آه !که براستی
اگر بیایی
اگر بمانی
اگر "تو"باشی
قلب ِ خستۀ من ,لبریز از عشق و امید خواهد شد
اگر که "تو" باشی
عشق بی دریغم پیشکش ِ حضورت خواهد شد
.........
انتظارت را دوست دارم
که شاید
که روزی
تو باشی
dokhtarak- دوست با مرام
- تعداد ارسالها : 78
Join date : 2010-07-31
Re: عاشقانه ها ...........(به یاد ساناز)
تو خراب من آلوده نشو غم این پیکر افسرده مخور
قصه ام بشنو از یاد ببر بهر من غصه بیهوده مخور
تو سپیدی من سیاهم خسته ام گم کرده راهم
تو به هر چادر پناهی من به دنیا بی پناهم
تو طلوع هر امیدی من غروبی ناامیدم
تو سپید ودل سیاهی من سیاه و دل سپیدم
نه قراری نه دیاری که بر آن رو بگذارم
به چه شوقی به چه ذوقی دگر این ره سپارم
چه امیدی به سپیدی که به رنگ شب تارم
گنه تو بی گناهی بی گنه غرق گناهم
شوق بودن بوده تنها اشتباهم
رهگذر جاده های تنهایی
قصه ام بشنو از یاد ببر بهر من غصه بیهوده مخور
تو سپیدی من سیاهم خسته ام گم کرده راهم
تو به هر چادر پناهی من به دنیا بی پناهم
تو طلوع هر امیدی من غروبی ناامیدم
تو سپید ودل سیاهی من سیاه و دل سپیدم
نه قراری نه دیاری که بر آن رو بگذارم
به چه شوقی به چه ذوقی دگر این ره سپارم
چه امیدی به سپیدی که به رنگ شب تارم
گنه تو بی گناهی بی گنه غرق گناهم
شوق بودن بوده تنها اشتباهم
رهگذر جاده های تنهایی
Page 11 of 11 • 1, 2, 3 ... 9, 10, 11
تالار گفتمان برو بچ :: عکس :: عکس متفرقه
Page 11 of 11
Permissions in this forum:
You cannot reply to topics in this forum